عبید زاکانی را گفتند اسلام را چگونه دیدی؟
گفت دین عجیبی است
چون اگر به آن وارد شوی سر آلتت را می برند
و اگر بخواهی خارج شوی سر خودت را!!! نظر شما چیست؟
مسئولیت در تمام جوامع بشری امری غیر قابل اجتناب ناپذیرفتن است
ولی انکاری نیست و در پذیرفتن آن نیز اصراری نیست
ولی برای آموزش اولیه آن و شناسائی آن به افراد مسئول پذیر
پیشقدمدی و بدایتی لازم است که آنرا در هر کسی تاب و توانی نیست
لذا این قرعه بنام مردان و جوانمردان ۷ اقلیم افتاده و با بریدن پاره پوست آلتشان
می آموزند که سر سود جوئی نمی بایست کنند
و فضولی را در هر کاری نمیبایست کرد
و چنانچه بر حسب اتفاق به سوراخ و حفرهء لیز خوردندی
و وارد جریانی شدندی میبایست تمام جوانب امر را پذیرا گردندی
زیرا خود خویشی از محیط جدا نیست
و تحط تأثیر هر ظابطه و رابطه قرار میگیرد
و با سلب آن زندگیهاست که بخطر خواهد افتاد
لذا اولین کسی که سر خود را از دست خواهد داد خود فرد فرد است
و این نه بدین و نه به مذهب و نه به کیش و نه به مسلک و آیین فرد ارتباطی دارد
این بهائیست که کاینات برای هر فرد مسئول پذیری بکنار گذاشته
و اسلام و جهودایسم نیز به شیوه خود این بار گران را به مردانش میآموزد
و برای فهم آن میبایست
در وحلهء اول یک مرد میبود
و یک انسان آزاد به کُنش
و ایمان دار به روش
.....
باشد که آقای عبید زاکانی
این فرصت تأمل را پیدا نکردند که بدانند
این پیمانیست میان آدم ع
و خود خویش که بیاد آرد
که سنگ تیزی را برداشتن و پاره پوست آلت خویش را به ختنه بریدن
بهای سر پیچی از قوانین کاینات و خالق جهانیان است
که میبایست پذیرفت مسئول بودن را در سلول نیاز انزوای غماز تنهایی راز به هشت روز و بهتر آنست
که آدم بدست خویش توبیخ و تنبیه و تصحیح و تقبیح و تشویق شود تا بدست دیگری سر ز تن جدا یابد
کوچک شما سفیر کلام سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique