To Complain , زدستت شاکی ام , Se Plaindre
par Kourosh Garegani, mercredi 13 juillet 2011, 14:02
می عطری به مشام ام به بوی سمُبل
مرا خواندی به این خاک گردوی ظل
نگفتی ام که چسان و بسان است به پُل
هر چرا را به بانگ نهی کردی ام
هر جواب را به لنگ امر کردی ام
گفتی بگو گفتم به چشم
گفتی نگو نگفتم ز خشم
دیگر بس است بنده نوازی ام
دیگر کس است خنده سازی ام
مژدهء مسیح بی مسیح به مسح که زنی
ظهیر یاور به ظهور در ظفر که زنی
رو رو زین ره کیش
که جز خود خویش
دیگر و کس نتوان زنی
به خویش ام گذار ای طالب طلب مطلوب زنی
تو را بخیر و خداحافظی
مرا بسلامت و خیرحافظی
کوچک شما سفیر کلام سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر