The EXILE , تبعید , L'EXIL
par Kourosh Garegani, samedi 16 avril 2011, 19:37
کفشگر پای افزار دوز قالب های ربطی پیوند
هر اندازه را به قیاسی در شمار رقمی قالب میزند
وفاداری
لنگ کفشی نیست که بدنبال پایی بگردد ای همپای من
بلکه پایی است که پا برهنه قدمهایش را بسوی افق رویدادها پا میزند
نه بنشان است و نه به نشین نه شبیه هست و نه شبح
بلکه به شأن و شایسته گیست ای همپای من
چه خوش گفت آن هدهد نسیم وفا که بی چون چرا در زندگیست
نیروئی است که به محور دلیل با نگاه کشش فضا را میشکافد
و احساس ودود را بر فرق سر تاج میکند زیرا استدلال مهندس آمده
و بر تخت و کرسی قلب میافشاند زیرا معمای عشق به بیان معمار آمده
حال چنان چه آن احساس
خویش را در کاربرد فردی ظریف و حنیف و لطیف میگنجاند
و یونی فرمهای نظامی خشک و تیره و تار را به کسوت بیان میکند
و لبهای زیبائی وجود را که سر شار از جریانهای ذوب احساسی است
را به خال هندوئی بروی آن گونه های سپید برفین
و آن گردن و گلوی خوش تراش به خال زیبائی شرقین
و آن چانهء معیار را به خالی عیار انگین میزند و به بازار نظر تماشا ساز میکند
و خود و آن نگاه زیبا فضا را در حصار کتری و غوری دم میکند و میجوشاند
و معجونهای ارتباطی میانگین را مهار و در حیطهء ای میپوشاند
و افکار را به موهایی و آرایشی مُدست آذین مینماید
و همکارش را به فنجانی از جانها بلندتر نموده
و همقطار کوچکش را با کهنه و دستمالی به چشم
و جارو ئی به پشت سر آرایش نموده
گوئی که آنها بوسیلهء یک حرف کاف فاکسی دورپردازی کرده اند
و به تظاهرات و تحسون فکر پرداخته اند و ورود را اعلام و خروج را انکار میکنند
و در مکانی کافه نما خود و خویش را بزبانی هنری تبعید کرده اند
آری آنها خود خویش را بتصویر
رنگ و قلم و تابلو و نقاش و بیننده و شنونده تبعید نموده اند
همچون من که یک تبعیدی آزاد هستم
کوچک شما سفیر کلام سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
هر اندازه را به قیاسی در شمار رقمی قالب میزند
وفاداری
لنگ کفشی نیست که بدنبال پایی بگردد ای همپای من
بلکه پایی است که پا برهنه قدمهایش را بسوی افق رویدادها پا میزند
نه بنشان است و نه به نشین نه شبیه هست و نه شبح
بلکه به شأن و شایسته گیست ای همپای من
چه خوش گفت آن هدهد نسیم وفا که بی چون چرا در زندگیست
نیروئی است که به محور دلیل با نگاه کشش فضا را میشکافد
و احساس ودود را بر فرق سر تاج میکند زیرا استدلال مهندس آمده
و بر تخت و کرسی قلب میافشاند زیرا معمای عشق به بیان معمار آمده
حال چنان چه آن احساس
خویش را در کاربرد فردی ظریف و حنیف و لطیف میگنجاند
و یونی فرمهای نظامی خشک و تیره و تار را به کسوت بیان میکند
و لبهای زیبائی وجود را که سر شار از جریانهای ذوب احساسی است
را به خال هندوئی بروی آن گونه های سپید برفین
و آن گردن و گلوی خوش تراش به خال زیبائی شرقین
و آن چانهء معیار را به خالی عیار انگین میزند و به بازار نظر تماشا ساز میکند
و خود و آن نگاه زیبا فضا را در حصار کتری و غوری دم میکند و میجوشاند
و معجونهای ارتباطی میانگین را مهار و در حیطهء ای میپوشاند
و افکار را به موهایی و آرایشی مُدست آذین مینماید
و همکارش را به فنجانی از جانها بلندتر نموده
و همقطار کوچکش را با کهنه و دستمالی به چشم
و جارو ئی به پشت سر آرایش نموده
گوئی که آنها بوسیلهء یک حرف کاف فاکسی دورپردازی کرده اند
و به تظاهرات و تحسون فکر پرداخته اند و ورود را اعلام و خروج را انکار میکنند
و در مکانی کافه نما خود و خویش را بزبانی هنری تبعید کرده اند
آری آنها خود خویش را بتصویر
رنگ و قلم و تابلو و نقاش و بیننده و شنونده تبعید نموده اند
همچون من که یک تبعیدی آزاد هستم
کوچک شما سفیر کلام سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر