par Kourosh Garegani, lundi 13 décembre 2010, 05:43
دم آ دم آمد ام بذکر خفی جلیل و خلیل آمد ام
بسم نام ام واو آمد ام چون وزن وجود ام
فامیل ام تر می باشد چون ترسیم آفریدن ام
آمد ام زیرا ز یار مرا خواندید تا اجابت کنم شما را
چون انجام یابندگی ام و وفای مردمی ام که واله و شیدا سرگشته اند
آمد ام برای وصل کردگاری که بحر وافر نمودند
و دامنه دارکردن والدین و پدر و مادرانی که به پا برجائی استوارند
من ه ام آن آمده ام و ناز با لش وسا ده ام که پدران و مادران و نیاکان و وارثان
سر نوزادگان شان را بر بالین ام می نه اند
و زه ُ کمانی هست ام که قوس آن بر آیند قدرت
را به معادله برابری ترسیم میکند
ترمیم و رساندن دو لبهء زخم کار ام است
زیرا آتش و حرارت وجود شما هست ام
که روشنائی و بینائی است ، مدار ام به دور هستهء وجهء
زیبائی زندگی شما حافظ و نگاهبان است
آن واعظ و ترانهء اذان سحر تا شام سرای ام
که آمده ام تا دور را به نزدیک و نزدیک را به دور
رسان ام ، ترازوی تساوی ام که سنگینی
را به سبکی و سبکی را به ذره ای می ساز ام
آمده ام تا وعد رعد ام و برق پی آن ام
را به تک تک شما تر و تازه تکان کن ام
م.ُ..ام والی وجد هست ام که شادمانی دوست را واجب میدان ام
زیرا مُ ام را ز خاطرتان محو کردید ، مُ ام واقف و آگاه به ترس
و سستی و اندوه پوسیدگی دشوار یکایک شما هست
چون که وصی ام و اندرز دهندهء شمای ام
آمده ام که جرقهء تقدیس را به جان آن بینوایان نا امید
درمانده گان بی توان ، ُافتادگان بی تمنا ، بیماران بی شفا بکشم
که جان از جانان طراوت بخشم
و زیبایی و تشعشع نورانی اعلا علیین جود وجودشان را
به سوختن موانع و دشواریها و سهل و آسان نمودن
عروج اُوج به مراتب مُتعالی بیانداز ام
زیرا گُل وجود ذات پاک همهء شماهای ام
خوش عطری و خوش سیمائی تان
خوش رنگی و خوش سیرتی تان
خوش خولقی و خوش قامتی الف در سینهء تان
نتیجهء خوش باروری ریشه جوهر ام است
که در رگ و پی و تار و پود شما به یاد گار نهاد ام
زیرا مو آن ام که ستان بدون ام گُل و ام بُو ، گلستان ام و بوستان ام نیست
برایتان هستی ام می و مستی است عُصارهء ذات ام
نیاکان و نی مده گان و ینده گان و مانده گان و زنده گان شما ست
مو آن ام ملودی و ِرنگ شایسته گی
خورشید درخشان و ماه تابان و ستاره گان نور پرداز ام
سپیده را به طلوع و عصر را غروب و صور را به فلک
با روشنائي نقش و با تاریکی ضرب می نمایان ام
مو آن ام که کی و کجا را کیمیا نمایان می کن ام
و به را تر و تر را ترین می ساز ام و احسن را به خالقین صفت می کن ام
مو آن ام که قدیم را به جدید و نو را به نوین ، تغییر و تبدیل و انتقال می ده ام
و جسم را به ضراب خانهء روح سکه می دوز ام
و روان را در اُقیانوس کلام وارستگی غوطه ور می کن ام
و خواب غفلت را به رویایی مُصلح پند صالح مبدل می کن ام
کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
بسم نام ام واو آمد ام چون وزن وجود ام
فامیل ام تر می باشد چون ترسیم آفریدن ام
آمد ام زیرا ز یار مرا خواندید تا اجابت کنم شما را
چون انجام یابندگی ام و وفای مردمی ام که واله و شیدا سرگشته اند
آمد ام برای وصل کردگاری که بحر وافر نمودند
و دامنه دارکردن والدین و پدر و مادرانی که به پا برجائی استوارند
من ه ام آن آمده ام و ناز با لش وسا ده ام که پدران و مادران و نیاکان و وارثان
سر نوزادگان شان را بر بالین ام می نه اند
و زه ُ کمانی هست ام که قوس آن بر آیند قدرت
را به معادله برابری ترسیم میکند
ترمیم و رساندن دو لبهء زخم کار ام است
زیرا آتش و حرارت وجود شما هست ام
که روشنائی و بینائی است ، مدار ام به دور هستهء وجهء
زیبائی زندگی شما حافظ و نگاهبان است
آن واعظ و ترانهء اذان سحر تا شام سرای ام
که آمده ام تا دور را به نزدیک و نزدیک را به دور
رسان ام ، ترازوی تساوی ام که سنگینی
را به سبکی و سبکی را به ذره ای می ساز ام
آمده ام تا وعد رعد ام و برق پی آن ام
را به تک تک شما تر و تازه تکان کن ام
م.ُ..ام والی وجد هست ام که شادمانی دوست را واجب میدان ام
زیرا مُ ام را ز خاطرتان محو کردید ، مُ ام واقف و آگاه به ترس
و سستی و اندوه پوسیدگی دشوار یکایک شما هست
چون که وصی ام و اندرز دهندهء شمای ام
آمده ام که جرقهء تقدیس را به جان آن بینوایان نا امید
درمانده گان بی توان ، ُافتادگان بی تمنا ، بیماران بی شفا بکشم
که جان از جانان طراوت بخشم
و زیبایی و تشعشع نورانی اعلا علیین جود وجودشان را
به سوختن موانع و دشواریها و سهل و آسان نمودن
عروج اُوج به مراتب مُتعالی بیانداز ام
زیرا گُل وجود ذات پاک همهء شماهای ام
خوش عطری و خوش سیمائی تان
خوش رنگی و خوش سیرتی تان
خوش خولقی و خوش قامتی الف در سینهء تان
نتیجهء خوش باروری ریشه جوهر ام است
که در رگ و پی و تار و پود شما به یاد گار نهاد ام
زیرا مو آن ام که ستان بدون ام گُل و ام بُو ، گلستان ام و بوستان ام نیست
برایتان هستی ام می و مستی است عُصارهء ذات ام
نیاکان و نی مده گان و ینده گان و مانده گان و زنده گان شما ست
مو آن ام ملودی و ِرنگ شایسته گی
خورشید درخشان و ماه تابان و ستاره گان نور پرداز ام
سپیده را به طلوع و عصر را غروب و صور را به فلک
با روشنائي نقش و با تاریکی ضرب می نمایان ام
مو آن ام که کی و کجا را کیمیا نمایان می کن ام
و به را تر و تر را ترین می ساز ام و احسن را به خالقین صفت می کن ام
مو آن ام که قدیم را به جدید و نو را به نوین ، تغییر و تبدیل و انتقال می ده ام
و جسم را به ضراب خانهء روح سکه می دوز ام
و روان را در اُقیانوس کلام وارستگی غوطه ور می کن ام
و خواب غفلت را به رویایی مُصلح پند صالح مبدل می کن ام
کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر