par Kourosh Garegani, lundi 10 janvier 2011, 23:16
چه زیباست که عشق می توانست بسان
برف همه چیز و ناچیز و خرده چیز و ریز چیز و درشت چیز
را در آغوش خود میکشید و چون محبت سرد دستان برف همچون قلب برف
همه و همگان را یکرنگ و یک دل می نمود
ولی
ای نگار من بدان که
عشق بازی ، کار بازی نیست
معشوق می خواهد ، خیمه شب بازی نیست
واین حکایت سلطان عشق میخواهد ، کار برف بازی نیست
کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
برف همه چیز و ناچیز و خرده چیز و ریز چیز و درشت چیز
را در آغوش خود میکشید و چون محبت سرد دستان برف همچون قلب برف
همه و همگان را یکرنگ و یک دل می نمود
ولی
ای نگار من بدان که
عشق بازی ، کار بازی نیست
معشوق می خواهد ، خیمه شب بازی نیست
واین حکایت سلطان عشق میخواهد ، کار برف بازی نیست
کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر