۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

The Fifth NoteBooK , Le Cinquième Cahier , دفتر پنجّم

par Kourosh Garegani, dimanche 9 janvier 2011, 23:42

دفتر پنجّم
یعنی چه ؟
عباراتی گفته ام با شما جهانی یان
مردم پنج اقسام و اقشاریک مرکز و چهارکُنج سرزمین ها
که به سهم خویش مُرکب سیاه را بر تن سپید کاغذی جامه پوشانیده ام

تا که مردم جهانیان را لحظه ای بروشنی از طبیعتی که تا دیروز
نگاهبان و مترجم یا مُخبر یا گزارش گر و
نگارندهء تاریخ و بیان کنندهء افسانه و نقل کنندهء حکایت
و گویایء قصه وعنوان کنندهء داستان سرای
رانش و لرزش و ارتعاش احساسات لحظه به لحظه خود

با آنها بوده هم اکنون با نثر چند کلام هویدا و ناپیدا به خاطر آورند
و بدانند که خویشتن از محیط جدا نمی باشد حتی چنانچه
فرد خود را پشت پرده ءخطوط خطا و خبط پنهان نماید
زیرا به هنگامی که احساسی یا فکری یا حرفی یا عملی
یا حضوری یا غیابی انجام گیرد چنانچه با قوانین حاکم

در محیط نیزمطابقت نداشته باشد و یا بالاعکس فرد خطا کار پیام خود را
از طریق سیستم اعصابی که یکی از کاملترین دستگاههای ارتباتی
الهی ست که در انسان به امانت سپرده شده است
همچون مُورس درمحیط شروع به ارسال پیام میکند
به گونه ای که شروع به افشاگری خود میکند به صورتی بسیار هویدا

 لذا به همین دلیل غریب به اتفاق اینگونه افراد
حتی چنانچه شریک و همکاری در این قضیه داشت باشند
خود را لوء میدهند با گفتهء دهان و یا رفتارهای پنهانی
همچون فاصله گرفتن و دوری یافتن و حضور پیدا نکردن
و دزدیدن نگاه از محیط و حتی فرار و اجتناب کردن افراد

و شرکت کردن با گستاخی تمام در اماکنی که محل وقوع خطا بوده
با گشودن چشمانی بسیار از حدقه در آمده که گواه ارتکاب جرم میباشد
و فرد متذکر شده در خطا بالافاصله از واقعه مطلع میگردد
اخطار اخطار و زهی خیال باطل به آنان که می پندارند
به هیچ عنوان من الوجهی کسی یا چیزی از این مطلب مرتکب شده

به خطا اطلاع نخواهد داشت پس هشدار به کسانی که
در حال توطئه بر علیه نظام چهانی هستند
بدانند که بطور خودکار دانه های فاسد از طبیعت
بوسیلهء نظام هستی از بین خواهد رفت چه فقیر و یا چه سلطان
و بدانید و به دانید که هر آنچه به کاشتی خود برداشتی

و مردم متأسفانه یا خوشبختانه چنان خود خویش
را در گیر مشغله های روزمره نموده اند که این فرصت را
خطا کاران میابند برای خطا کردن و عوض نمودن محتوای تاریخ
و مردم از به نقش آوردن تاریخ خود آنقدر بی خبر می مانند
که نمیدانند انجام دهنده این تاریخ خودشان بوده اند

پس عزیزان و همنوع آنم بدین گونه
از یک آ یک و تک آ تک شما استدعا دارم
تا فرصت هست آنرا غنیمت شمرده و توبه کنید
و همچنین یکدیگر را به توبه تشویق نمائید

و من هم به نوبه خویش توبه میکنم و شما را هم به توبه دعوت میکنم
زیرا خداوند توبه کننده گان را می پذیرد
و به آغوش میکشد و اوست آمُرزنده یکتا و بی همتا

آمین
یا رب الارباب ادب العالمین
یا ارحم الراحمین
یا رحمان و یا رحیم

کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique


۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

O'God , O' Mon Dieu , خدا یا

par Kourosh Garegani, dimanche 9 janvier 2011, 05:29
 
خدا یا
های های تنهایی نفسهایم را به چرتکه در آورده
زیرا بوی نگارم دیگر در مشامم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی محاسن سیمایم را سپید کرده
زیرا زلف مشکین شراب نگارم در کف دستانم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی لبانم را خراشیده و سینه چاک نموده
زیرا گرمای سرخ داغ لبان نگارم بر لبانم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی خراش غم را بروی پوستم حکاکی نموده
زیرا دستان پُر محبت او به بالین پیکرم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی چشمهء اشک چشمانم را به انتظار خشک نموده
زیرا نگاه چشمان رطبی او به سایه ام سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی عمق حافظه ام را از هوش برده
زیرا نام او نامم را بزبان دل و جان در دهانش سیر نمیکند

خدایا
های های تنهایی ظلامات شبم را تکه پاره سحر نموده
زیرا او جای نمازم می بود و ناز نمازم به نیاز سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی از آن توست ای یکتای بی همتا
مرا به یگانه محبوبم زهره عشقم دریای وجودم
وصل نما زیرا تو برای وصل می آفرینی

خدا یا
های های تنهایی از آن خودت باد دیگر نه خود خواهم و نه خویش
زیرا همه چیزم اوست گر مرا نمیداری به همه چیزم
پس باشد که او همه چیز تو باشد
و به هیچ بران مرا چون بی او هیچم خدایا

کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique


Who are The Womens? , Qui sont Les Femmes? , زنان کیستند؟

par Kourosh Garegani, samedi 8 janvier 2011, 00:04
بشرجایز الشر ست
آدم جایز الخطا ست
انسان جایز الانس ست
پس زنان کیستند؟….  

زنان کیستند؟
یک توبیخ شده اسیر اند برای تاریخ
زنان کیستند؟
یک مُهرهء بازیچهء اند برای قصه ها وافسانه های کهن

زنان کیستند؟
یک نوآوری جدید اند برای گالری های مُد
زنان کیستند؟
یک سلاح هسته ای اند برای پایداری دولت مندان شرق وغرب

زنان کیستند؟
یک مبلغ اند برای فروکشیدن و درگشایی اهداف سیاسی
زنان کیستند؟
یک ابزار آگهی اند برای فروش تبلیغات تجارتی

زنان کیستند؟
یک سوژه اند برای گزارشها و مقالات ناخواندنی
زنان کیستند؟
یک عروسک خیمه اند برای شب و روز بازی

زنان کیستند؟
یک جنبنده اند برای جهش در دگرگونی
زنان کیستند؟
یک جهش اند برای جنبش در ارزیابی

زنان کیستند؟
یک انقلاب اند برای سرنگونی
زنان کیستند؟
یک پرورش دهنده اند برای جنس نر و ماده درمحیط زیست

زنان کیستند؟
یک جنس اند برای گذراندن احوالات
زنان کیستند؟
یک نیم فرشته و یک نیم دیو اند برای رازبقای بشر

زنان کیستند؟
یک نیم راه رفیق اند برای خیانت
زنان کیستند؟
یک ازدواج اند برای سه طلاق

زنان کیستند؟
یک طلاق اند برای انزوای زندگی
زنان کیستند؟
یک معنایی اند از دیروز برای امروز

زنان کیستند؟
یک گذشته اند برای حال
زنان کیستند؟
یک امروز اند برای فردای نا آمده

زنان کیستند؟
یک کدبانوی زندان بان اند برای اسیران دربند بازنده گی
زنان کیستند؟
یک مُبشر حیله و نیرنگ اند برای جنگ و ستیز

زنان کیستند؟
یک دنیا برزخ اند برای رنج و عذاب
زنان کیستند؟
یک بلای آسمانی اند برای ساکنین زمین

زنان کیستند؟
یک جادو سحر مسخ اند برای یوغ و زنجیراشخاص
زنان کیستند؟
یک سقوط اند برای افراد

زنان کیستند؟
یک جهنم دوزخ اند برای کینه و حسد
زنان کیستند؟
یک سنگ صبور اند برای تخلیهء بار احراف ذهن و دل ثقیل

زنان کیستند؟
یک فکراند برای اعماق ساکنان خیال
زنان کیستند؟
یک اکثریت اند در کرهء زمین برای ادامهء حیات

زنان کیستند؟
یک آهسته گی و پیوستگی اند در آفرینش
زنان کیستند؟
یک ترسیم اند از حیات آفریدگاربرای یافتن زیبایی

زنان کیستند؟
یک مرگ اند برای جهالت و نادانی
زنان کیستند؟
یک تولد اند برای آزاد منشی و جوانه مردی

زنان کیستند؟
یک آفرینندهء مرد آفرین اند برای زیبا پرستی
زنان کیستند؟
یک آموزنده گار مهر اند برای درستی و راستی

زنان کیستند؟
یک مادراند برای تن و روان
زنان کیستند؟
یک خواهراند برای محبت و همدردی

زنان کیستند؟
یک بهشت فردوس اند برای آرامش و صلح
زنان کیستند؟
یک آیینهء مکمل اند برای زیبای

زنان کیستند؟
یک همسر و دوست اند برای زندگی
زنان کیستند؟
یک همدم و مونس زندگی اند برای هم سری

زنان کیستند؟
یک همراه اند شانه به شانه مرد برای ساختن و پرداختن زندگی
زنان کیستند؟
یک زن اند در سکوت برای سکون طبیعت مرد درحیات

زنان کیستند؟
یک زوج اند برای ابدالآباد
زنان کیستند؟
یک گنجینهء شگفت انگیز احساس اند برای جاودانگی

زنان کیستند؟
یک ا و ُج عرشند برای توفیق و ثبات
زنان کیستند؟
یک دریا عفت و شرم و حُجب و حیا برای جوهرهء زیستن

زنان کیستند؟
یک یگانه اند برای نگاه
زنان کیستند؟
یک نفس اند برای دم و بازدم
   
زنان کیستند؟
یک عشق اند برای سپاس
زنان کیستند؟
یک بودن اند برای معبود
   
کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique


۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

Let's me , Permettez moi , اجازه

par Kourosh Garegani, jeudi 6 janvier 2011, 05:55
 
سلام
 بر شما دوستان و دشمنان و همقطاران و همسواران و همولایتیان هنرمند
این نظر لطف و مرحمت یک آ یک و تک آ تک شما بانوان مسرور و سروران عالی گرامیست

که کلام این حقیر را به چشم طحفهء می نگرید
و بنده را با انتقادات و نکته بینی های ظریف  تان  مشوق میدارید
تا دلپذیر و دل انگیز تر در حق عاشقان هنر کلام و نگارنده گی
قلم به جوهر کشم ولی در همین وادی مطلبی هست که اجازه میخواهم تا
میخواهم عنوان شود و بحق که حمل بر گستاخی نباشد عزیزان گرامی......

خانم ها و آقایان تمام سروده هایم شامل پیغام ها و پند ها و اندرزها
و نصایحی میباشند که برای برداشتن بار نادانی و جهالت و خود پرستی
و چپ پرستی و راست پرستی ایست که در جوامع کنونی از شرق تا غرب
و از شمال تا جنوب اعلالخصوص در بطن جامعه ایران عزیزمان حاکم است

گفته شده اند و این سرودها به میزان درد و احوالات ساکن در زمینه های
اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فلسفی درون و بیرون گرائی
و محیط سراییده شده و از شما به محبت خواستارم که التفاط فرموده
و با ارسال این گفته ها به دوستان و آشنایان و فامیل و غریبه این بنده حقیر
را در این امر انسانی ، دوستانه یاری فرمایید

و همچنان که بودا(ع) میفرماید ای چاری پوترا کافیست
یک نفر همچون تو پیام و پیک مرا دریابد
گویی که تمام انسانها آنرا دریافت کرده اند عمل کن

و چنانچه و صد البته به اینگونه میپندارید که فقط این
نوشته جارات برای خود خویش مطلوب می باشند باز برای بنده
باعث سرافرازیست

و همچنان مولایم حسین (ع) که میفرماید
چنانچه دین ندارید آزاده باشید و همچون زنان مردآفرین و مردان ناموس پرست
که محصول دست آورده های خویش اند و منکر خالق باری تعالی نیستند
بلکه با بدگمانی و دو دلی ها و ناسازگاری ها گردن کج نمیکنند
و یوغ و زنجیر را از دستها و پا ها و گردن خویش
و همنوعان خود باز میکنند و از بند اسارت میرهند

شما نیز آزادانه رفتار کنید و آنچه را که دل پذیراست آنرا دل آویز کنید
با تقدیم احترام عشق صفا محبت و دوستی

کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique

The Neighborhoods , Les Voisinages , همسایه گان

par Kourosh Garegani, jeudi 6 janvier 2011, 03:26

لانه های کوچک برکشیده شده
و جسد پرنده هادر لابلای بوته های داود و عقاقی و شمشادهای
باغچه و باغ و پارک و جنگل و دشت در چلهء پوسیدن به بسط خرامیده اند
    

رود خانه ها فروکشیده اند و لاشهء گنددیدهء ماهیان
در لابلای ریگ صخره سنگها دخیل بسته اند

درختان به برگ و ساقه و شاخه و تنه و ریشه
موسیقی بخت تنگ را به گشایش خشکسالی پخش میکنند
    

مُلایان دراز نماز و زاهدان زر ورق نما و ظلم فکران شمع خاموش
و مُفتیان خور مُفت و چاپلوسان رسوائی به خارش فکر خیالشان
به دنبال قربانی کردن و جزاء و کیفر و اعدام نابخردانه محکومین
فریاد دگر بس است را از سرکرده گان حکومتی
و قوماشان غیر رسمی خواستارند
زیرا هنجرهء ناهنجاری هایشان از هوای آلوده
و بی آبی خشکیده و خون فشانی
را همچون فرعونیان مطالبه میکنند
       

خوبان کرده گاری و بد گردگاران
با قلب های سکه ایشان بازی شیر یا خط
را به بمن چه و به بتو چه تعغییر داده اند
     
تجمل گرایان مُدنمای بی خدایی و چند خدایی
به بحث های کرسی شعر و مجلس پسند سکو لاریسم
طبق معمول خود خودشان را بی همت نمی پندارند
و با شعارهای پاره پاره کردن گام به گام در انتظار از هم پاشیدن
جامعه برای ساختن کام به کام یک جامعه نوین بی توحید
خود پسندانه له له بماچه میزنند و دهان و زبانشان خشک
و بی آب گشته است و به چشم گدایان و فقیران که دیگر
اشکی ندارند پوز خند و طبل بی عاری میزنند

رمالان و دعانویسان  و سر کتاب گویان و غیبت گویان
و یاوه گویان به پرسش و پاسخ افتاده اند؟؟؟؟؟!!!!!

و رطوبت و نمناکی پندارهای غلط
دل کین ها را به اسخراج بیشتر و پیشتر
قلبهای فلزی زنگ زده معادن ننگین که همچنان مشغولند
و بیکاری را کفر و کفاره گناهان نا کرده میدانند
به هیچ عنوان من الوجوهی دست از این کار بر نخواهند داشت
و میگویند تا سرنگونی همسایه گان ادامه میدهیم
  

آری
دیگر باران میلی به ریزش ندارد
و خویش را در پس سد قُمقُمه های
شالوده محیط احساسات به نفس چهل چله کرده است
  
آری
دیگر باران میلی به آمد ندارد
دیگر باران میلی به آمد ندارد
   
کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique

To Respect , Au Respect , به احترام


par Kourosh Garegani, vendredi 7 janvier 2011, 02:13
به کرم ها احترام کنید که آسیاب خاک حیاتند  
به موریانه ها احترام کنید که مهندسین تمدن حیاتند
  
به زنبورها احترام کنید که داروخانه حیاتند  
به درختان احترام کنید که شُش های حیاتند
  
به پرندگان احترام کنید که احساس بالاندگی حیاتند
به کدبانوان احترام کنید که زیبا  هستهء حیاتند
  
به کدبانان احترام کنید که پرست دار زیبا  حیاتند
به آدمها احترام کنید که دم و باز دم حیاتند
  
به انسانها احترام کنید که اُنس و مهر حیاتند
به بشر ها احترام کنید که خوند و آک ان حیاتند
  
به خود ان احترام کنید که شتاب و سرعت حیاتند
به خویش ان احترام کنید که سکوت حیات حیاتند
  
به دوستان احترام کنید که حرارت حیات حیاتند
به دشمنان احترام کنید که نقطهء احتراق حیات حیاتند
  
به همقطاران احترام کنید که امدادگر حیات حیاتند
به همسواران احترام کنید که فن آوران حیات حیاتند
   
به همولایتیان احترام کنید که حیات حیات حیاتند
به حیات احترام کنید که خود خویش حیات حیات حیاتند

کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

The Child , L'infant , کودک

par Kourosh Garegani, mardi 4 janvier 2011, 12:02
آری هیچ بوئی از بشریت که سنگ ریزه اش شراست نبردم

کودکی هستم، به ادب فاغوش
از ما درم طبیعت مُغذی شدم

و از پدرم << آوا ترعود >> پدر آسمان و زمین و زمان
آنسان زیستن را آموختم و به دیدم که إنسانم .

کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique