۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

O'God , O' Mon Dieu , خدا یا

par Kourosh Garegani, dimanche 9 janvier 2011, 05:29
 
خدا یا
های های تنهایی نفسهایم را به چرتکه در آورده
زیرا بوی نگارم دیگر در مشامم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی محاسن سیمایم را سپید کرده
زیرا زلف مشکین شراب نگارم در کف دستانم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی لبانم را خراشیده و سینه چاک نموده
زیرا گرمای سرخ داغ لبان نگارم بر لبانم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی خراش غم را بروی پوستم حکاکی نموده
زیرا دستان پُر محبت او به بالین پیکرم سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی چشمهء اشک چشمانم را به انتظار خشک نموده
زیرا نگاه چشمان رطبی او به سایه ام سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی عمق حافظه ام را از هوش برده
زیرا نام او نامم را بزبان دل و جان در دهانش سیر نمیکند

خدایا
های های تنهایی ظلامات شبم را تکه پاره سحر نموده
زیرا او جای نمازم می بود و ناز نمازم به نیاز سیر نمیکند

خدا یا
های های تنهایی از آن توست ای یکتای بی همتا
مرا به یگانه محبوبم زهره عشقم دریای وجودم
وصل نما زیرا تو برای وصل می آفرینی

خدا یا
های های تنهایی از آن خودت باد دیگر نه خود خواهم و نه خویش
زیرا همه چیزم اوست گر مرا نمیداری به همه چیزم
پس باشد که او همه چیز تو باشد
و به هیچ بران مرا چون بی او هیچم خدایا

کوچک شما سفیر کلام شعر سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر