۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

STAND UP AND HOSPITALITY Self Help , برخیز و به خود خویش کمک کن , Leve Toi Et L' ACCUEIL Auto-Assistance

STAND UP AND HOSPITALITY Self Help , برخیز و به خود خویش کمک کن , Leve Toi Et L' ACCUEIL Auto-Assistance

par Kourosh Garegani, dimanche 19 juin 2011, 23:50

آیا یاری  کننده ای هست
که مرا یاری کند که از حق مسلم خود دفاع کنم
نه دیگر یار کسی  همی یافت نمیشود
زیرا یاران را در خفی سر بریده اند

آیا عمل  کننده ای هست
که مرا یاری کند که از حق مسلم دیگری دفاع کنم
نه دیگر عمل کسی  همی یافت نمیشود
زیراعمل کنندگان را معلول نموده اند

آیا اتحاد  کننده ای هست
که مرا یاری کند که از حقوق مسلمی
که مزدوران بزور تجاوز تصاحب شده اند آنرا پس گیرم
نه دیگر اتحاد کسی  همی یافت نمیشود
زیرا اتحادگنندگان را به فتنه متفرق نموده اند و به تزویر فریب میدهند

آیا کمک  کننده ای هست
نه دیگر کمک کسی همی یافت نمیشود
زیرا کمک کنندگان را به تهمت و افتراء توبیخ نموده اند

آیا امداد  کننده ای هست
نه دیگر امداد کسی  همی یافت نمیشود
زیرا امدادگران را براه بازگشت سربه نیست میکنند

آیا عالم  کننده ای هست
نه دیگر عالم کسی  همی یافت نمیشود
زیرا عالمان را در منزلهایشان در انزوا دغ میدهند و به سکته میبرند

آیا حکیم کننده ای هست
نه دیگر حکیم کسی  همی یافت نمیشود
زیرا حکیمان را بدروغ متغلب میدارند و آنها نیز به نیستان تصادف کوچ میکنند

آیا دانشمند کننده ای هست
نه دیگر دانشمند کسی  همی یافت نمیشود
زیرا پدیدهء دانش خانه ای براه انداخته اند و مغزهای دانشمند فرار را بر قرار ترجیح میدهند

آیا دانش جو کننده ای هست
نه دیگر دانش جو کسی همی یافت نمیشود
زیرا دانش جویان را یکی یکی شکار کرده سر آنان را همچون صید سلاخی میکنند

آیا هنرمند  کننده ای هست
نه دیگر هنرمند کسی  همی یافت نمیشود
زیرا هنرمندان را ممنوع الخروج و ممنوع الورود به صحنه به تبعید می میرانند

آیا مهندس  کننده ای هست
نه دیگر مهندس کسی  همی یافت نمیشود
زیرا پروانهء ساخت و پرداخت معماری را از او میگیرند
و او را در زیر خروارها چک و سفته وا میگذارند و به حبس مجازات میکنند

آیا پزشک کننده ای هست
نه دیگر پزشک کسی  همی یافت نمیشود
زیرا پزشکان را از مطا لبات علمی محروم میدارند
و آنان را به کابینه هایشان در بازار شیادان به نداشتن صلاحیت محکوم میکنند

آیا کارمند  کننده ای هست
نه دیگر کارمند کسی  همی یافت نمیشود
زیرا کارمندان را به استفاء و گرفتن رشوه می هراسانند

آیا کارگر کننده ای هست
نه دیگر کارگر کسی  همی یافت نمیشود
زیرا حقوق روزانه و هفتگی و ماهانه آنان را مصادره کرده
و در تنگنا و مضیقهء مالی قرار میدهند

آیا بیکار کننده ای هست
نه دیگر بیکار کسی  همی یافت نمیشود
زیرا بیکاران را به اعتیاد مبتلاء نموده اند

آیا نظام  کننده ای هست
نه دیگر نظام کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنان در عملیات و تمرینهای نظامی مفقود الأثر میکنند

آیا سرباز کننده ای هست
نه دیگر سرباز کسی  همی یافت نمیشود
زیرا سربازان را بدون مهمات و تجهیزات به میدانهای مین میفرستند

آیا امنیه  کننده ای هست
نه دیگر امنیه کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنان را در سلول های اطلاعاتی کاذب مشغول میدارند
و آنانرا با جنجری از پشت به کارشان میرانند

آیا کشاورز کننده ای هست
نه دیگر کشاورز کسی  همی یافت نمیشود
زیرا کشاورزان را به بی آبی و ندادن امکانات
و تدرکات ابزاری به خشکسالی کاذب سوق میدهند

آیا تاجرکننده ای هست
نه دیگر تاجر کسی  همی یافت نمیشود
زیرا تاجران صادق را به قراردادهای
کلان کاذب به ورشکسته گی ساختگی سقوط میدهند

آیا قلندر کننده ای هست
نه دیگر قلندرکسی  همی یافت نمیشود
زیرا قلندران سر و محاسن تراشیده را
در کوچه های تاریک از پشت به دشنه های مسموم از پا در می آورند
آیا پیر کننده ای هست
نه دیگر پیر کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنان را به مسدود نمودن حقوق باز نشسته گی به سکوت خفه میکنند

آیا جوان کننده ای هست
نه دیگر جوان کسی  همی یافت نمیشود
زیرا جوانان را به نا اُمیدی و آینده ای تاریک
به مصرف گرائی بازارهای پوچی روانه میکنند

آیا معلم کننده ای هست
نه دیگر معلم کسی  همی یافت نمیشود
زیرا معلمان را با قراردادهای کوتاه مدت
به کلاسهای صانعی به تعویض تهدید میکنند

آیا چریک کننده ای هست
نه دیگر چریک کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنانرا در چروکیده گی تئوریهای صادرشده
سریع شناسائی کرده و به جوخه های اعدام می سپارند

آیا مجاهد کننده ای هست
نه دیگر مجاهد کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنان را در نفاق و پیچیده گی اساس نامه های
تشکیلاتی به مزدوری و خیانت کیش میکنند

آیا سپاه کننده ای هست
نه دیگر سپاه کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنان را در یونی فورمهای سنگی و قرارگاههای محفوظ شده زندانی نموده اند
و قدرت دیدن و شنیدن و تماس گرفتن را از ایشان صلب نموده اند
و آنان را به رفتارهای ماشینی و آهنین آموزش میدارند
و آنان به گمان خود دوران خدمتشان را به وطن سپری میکنند

آیا مذهب کننده ای هست
نه دیگر مذهب کسی  همی یافت نمیشود
زیرا هر آئین و کیش و مسلک و بی دین و دینی را
به نداشتن خدای آنان مُفسد می گمارند
و به اذیت و آزار و ضرب و شط و تُوهین
و خرابی اماکن نیایش و آرامگاه هایشان بزندان میکشند

آیا فقیه کننده ای هست
نه دیگر فقیه کسی  همی یافت نمیشود
زیرا فقیه هان مُسند را در قُرفه هایشان گرفتار نموده اند
و در تکذیب و تنبیه حکم رانده اند

آیا سلطنت کننده ای هست
نه دیگر سلطنت کسی  همی یافت نمیشود
زیرا سلطنت کنندگان به غارت و چپاول تن در داده اند
و خود فروخته گی را به بیگانگان در وادی غربت
و فروشنده کالاها و غنیمتهای خزانه اقلیم شده اند
و جز خواری و پوسیده گی پیکر و عدم صلاحیت تمدن
برای زنان و مردان غیورچیزی بجا نگذارده اند

آیا اقتصاد کننده ای هست
نه دیگر اقتصاد کسی  همی یافت نمیشود
زیرا با توزیع و تبلیغ های دروغین اقتصاد وارداتی را
به کشور عرضه نموده اند و یک رکود و نقصان مالی ایجاد کرده اند
و سرمایه و ثروت مملکت را به تاراج میبرند

آیا فیلسوف کننده ای هست
نه دیگر فیلسوف کسی  همی یافت نمیشود
زیرا آنان را به عرفان و شناختهای دروغین متهم کرده
و به جای آن فالگیران و رمالان را جایگزین نموده اند

آیا فریشته کننده ای هست
نه دیگر فریشته کسی  همی یافت نمیشود
زیرا فریشته گان خاکی را به هزاران دیو پلیدی محاصره نموده اند
و به قلع و غم آنان پرداخته اند

آیا قاضی کننده ای هست
نه دیگر قاضی کسی  همی یافت نمیشود
زیرا قاضی یان را در محکمه هایشان به خلع قضاوت محکوم میکنند
و به بهای بی بهائی آنان را نزول میدهند

آیا وکیل کننده ای هست
نه دیگر وکیل کسی  همی یافت نمیشود
زیرا وکیلان و موکلان را هر دو در بند می آورند و به شکنجه میکشند

آیا کاسب کننده ای هست
نه دیگر کاسب کسی  همی یافت نمیشود
زیرا کاسبان را برای یک لغمه
به گران فروشی و کم فروشی و احتکار هول میدهند

آیا مردم کننده ای هست
نه دیگر مردم کسی  همی یافت نمیشود
زیرا مردم را محتاج و نیازمند در
حلقه های سرگردان تشویش خاطر و اضطراب نگاه میدارند
تا در کمبود بر آنان حکمرانی کنند

آیا خلق کننده ای هست
نه دیگر خلق کسی  همی یافت نمیشود
زیرا خلق را در اختناق و انقراض هویت مبحوس نموده اند

آیا اُمت کننده ای هست
نه دیگر اُمت کسی  همی یافت نمیشود
زیرا اُمت را در باورهای غلط و خیال پردازیهای مسموم مسخ نموده اند

آیا ملت کننده ای هست
نه دیگر ملت کسی  همی یافت نمیشود
زیرا ملت را با احزاب و گروه ها و سازمان های قبیح خباثت
و دولتهای خشم و خیانت و القاب دروغین به گمراهی کژیدند و گزیدند
و آنان را به گریز از میدان توخالی تزریق
ترس نموده و ترسانیده اند

آیا کمک کننده ای نیست
که مرا یاری کند چون که دیگران حق مسلم خود را از دست داده اند
من نیز میبایست دست بروی دست گزارده
و از دفاع کردن مردم و میهن و اُمت و مملکت
و ملت و کشور و خلق و وطن و آدمیان و سرزمینم بگریزم
و مبارزه را بوسیده و میدان را خالی نمایم
گوئی این چنین میباشد
که میبایست روی خود خویش و سایهء خویش و مایهء خویش
و عنصر خویش و خدای خویش حساب کنم
زیرا دشمن بی حساب و ناحساب بیداد نیستی میکند
و از عدم و نابودی  کبریائی نیز بر نمی آید
پس از تو حرکت توانائی و از خدا قدرت دانائی
ای قهرمان مبارز
ای دلاور رزمجو
ای بی باک قوی ایمان
ای بندهء خدا
ای انسان
برخیز
برخیز

کوچک شما سفیر کلام سافر بابا
کوروُش گره گانی بروکسل ٪ بلژیک
A.P.P. KourOsh Garegani
Brussels Capital
Royaume De Belgique

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر